خلاصه فصل اول سریال«قبول می کنم»

کد هدایت به بالا

خلاصه فصل اول سریال«قبول می کنم»

خلاصه فصل اول سریال« قبول میکنم»

«زیا» دختر مدرنی است که به تازگی از امریکا به هند امده و میخواهد با کسی ازدواج کند اما روز ازدواج از عروسی فرار میکند و به خانه دوست مادرش« دلشاد»میرود دلشاد دو فرزند به اسم«اسد»و«نجما»دارد زیا و اسد بسیار باهم دعوا میکنن چون اسد اهل سنت هند است و زیا مثل امریکایی ها درقسمت های بعد«تنویر»دخترخاله اسد به خانه ی انان میرود و از شوهر خواهر اسد بچه دار میشود اما او قبول نمیکند و تنویر تصمیم میگیرد که با اسد ازدواج کند اما اسد عاشق زیا میشود و تنویر کلی نقشه برای کشتن زیا میکشد اما فایده ندارد در اصل زیا بخواطر پدرش به هند امده و میخواهد پدرش را پیدا کند اسد هم با پدرش قهر بود چون پدرش مادرش را ول کرده بود و با کس دیگری ازدواج کرده بود و از ان زن یک پسر ویک دختر داشت بود،ولی زیا پدرش را پیدا میکند و اسد هم پدرش را می بخشد،زیا با اسد ازدواج میکند و دوسال بعد بچه دار میشود و یک روز تنویر نقشه میکشد که زیا و اسد را بکشد و یک روز دلشاد بچه های اسد و زیا و نجما را به بیرون میبرد در همان روز تنویر به اسد،زیاو نجما سم میدهد و ان ها میمیرد برای اینکه اثری از مرگ ان بود، ولی زیا پدرش را پیدا می کند واسد هم پدرش را می بخشد، زیا با اسد ازدواج می کنند و 2سال بعد بچه دار میشوند. یک روز تنویر تصمیم میگیرد زیا و اسد رو بکشد .
دلشاد بچه های زیا و اسد را به بیرون می برد همان روز تنویر به اسد و زیا و نجما سم می دهدو انها می میرند برای انکه انرژی از مرگ انها نمیاند میسوزاند و فکر می کند که بچه های اسد و زیا مرده اند، فصل اول به پایان می رسد.


برو ادامه مطلب

برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: